امام زمان شناسی
96.12.9
(استاد گرامی زهره بروجردی)
هوالرئوف
به لطف حضرت حق ، در كلاس امام زمان شناسي قرارمان بر اين است كه از جهالت نسبت به حضرت ولي عصر (ع) دور شويم. در زيارت روز جمعه ، با عنوان « نور الله » به امام زمان (ع) سلام ميدهيم ، و باور داريم حضرت همواره در حال جلوه گري هستند. اگر بين ما و اماممان حائل و مانع وجود دارد و جلوهگري او را مشاهده نميكنيم به جهت جهل ماست. اين جهل عرضي است نه ذاتي ، بنابراين اگر اندكي توجه و تلاش داشته باشيم ، به عنايت خود حضرت ، جهل قابل رفع است « ان شاءالله »
امام عسكري (ع) در بيان خصوصيات دوره غيبت ميفرمايند: « إِنَّ لَهُ غَيْبَةً يَحَارُ فِيهَا الْجَاهِلُون»[1] در زمان غيبت جهال حيران هستند، و تنها چيزي كه در دوره غيبت ما را ياري ميكند تا به مقصد و مقصود برسيم علم و معرفت است.
اگر ما در زندگي اساسمان بر كسب معرفت باشد، به لطف حضرت حق نسبت به وظائف و مسئوليتهايي كه در زمان غيبت بر عهده ماست واقف شده و از حيرت و سرگرداني رها ميشويم.
« قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- عَذابَ الْخِزْيِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ مَا هُوَ عَذَابُ خِزْيِ الدُّنْيَا فَقَالَ وَ أَيُّ خِزْيٍ أَخْزَى يَا أَبَا بَصِيرٍ مِنْ أَنْ يَكُونَ الرَّجُلُ فِي بَيْتِهِ وَ حِجَالِهِ وَ عَلَى إِخْوَانِهِ وَسْطَ عِيَالِهِ إِذْ شَقَّ أَهْلُهُ الْجُيُوبَ عَلَيْهِ وَ صَرَخُوا فَيَقُولُ النَّاسُ مَا هَذَا فَيُقَالُ مُسِخَ فُلَانٌ السَّاعَةَ فَقُلْتُ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ ع أَوْ بَعْدَهُ قَالَ لَا بَلْ قَبْلَهُ»[2]
ابوبصير ميگويد: از امام صادق (ع) در مورد اين آيه سؤال كردم : « براي گروهي دردنيا و آخرت عذاب خواري و رسوايي است. »
از امام صادق (ع) پرسيدم عذاب خواري در دنيا چيست ؟ امام (ع) فرمودند: كدام خواري و ذلت بدتر از اين است كه فردي در خانه خود بين خانواده و دوستانش است. خانواده او گريبان چاك ميكنند و ناله و فرياد ميزنند. مردم ميگويند: چه شده ؟ جواب پاسخ داده ميشود فلاني در اين ساعت مسخ شد.
از امام صادق (ع) سوال كردم اين اتفاق قبل از قيام حضرت مهدي (ع) است يا بعد از آن ؟ فرمودند: قبل از آن.
در دوره غيبت اگر افراد تحت تربيت صحيحي قرار نگيرند به يكباره حيوانيت آنها بروز كرده و ملكوت آنها ظاهر ميشود، و عجيب اين است كه ظهور ملكوت افراد براي اهل و خانواده او ديدني است.
مرحوم شيخ حسنعلي مقدادي اصفهاني (معروف به نخودكي) ، شبي در عالم رؤيا ديد كه امام رضا (ع) در قسمتي از صحن سقاخانه روي بلندي ايستاده و دست مبارك خود را بالا گرفتهاند. و زائراني كه به صورت حيوانهاي مختلف هستند به محض رد شدن از زير دست حضرت ، به شكل انسان در ميآيند. بعد از اين رؤيا مرحوم نخودكي وصيت كرد پس از مرگ او را در همان مكان دفن كنند ( در صحن سقاخانه ، نقطه مقابل ايوان طلا )
آري ، دست ولايت ميتواند در افراد تصرف كرده و وجود حيواني آنها را به انسان بَدَل كند.
انسان مسخ شده ، كسي است كه تحت ولايت اولياء الله قرار ندارد. چنين شخصي در حقيقت فاقد باطن انساني است، و دچار عذاب خواري و ذلت ميشود.
مطلب ديگري كه در روايت وجود دارد اين است كه گاهي بين افراد يك خانواده ، تفاوت بسياري وجود دارد، يكي آنقدر از جايگاه انسانياش سقوط كرده كه مسخ ميشود، و ديگري آنقدر بالا رفته كه چشم ملكوتياش باز شده و مسخ شدن ديگري را مشاهده ميكند.
نكته قابل تأمل ديگر در روايت ، ناله كردن خانواده شخص مسخ شده است.
گويا ناله اطرافيان اثر دارد. شايد آه و ناله موجب شود يك ولي خدا به سراغ انسان آمده و به فريادش برسد.
هيچ يك از ما نميتواند از خودش خاطر جمع باشد كه تا پايان عمر تحت ولايت اولياء باقي مانده و دچار نسخ نشود.
اگر بخواهيم در شمار كساني نباشيم كه مورد عذاب خزي قرار ميگيرند و مسخ ميشوند، بايد به كهف الوري پناه ببريم و از حضرات معصومين (ع)ياري بطلبيم.
در سوره مباركه مريم آيه 31 حضرت عيسي خود را اينگونه معرفي ميكند: «وَ جَعَلَني مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْت» « هر جا باشم خداوند مرا مبارك قرار داده است. »
مبارك بودن در اين آيه به چند معناست:
- كثير الخير هستم و خيررسانيام به ديگران زياد است.
- به ديگران نفع ميرسانم و اذيت ها را از آنان دور ميكنم.
- هر كس مصاحب من شود، از بركت وجود من بهره مند ميگردد. ( اين بركت، اعراض از دنيا و اقبال به آخرت است.)
- خدا مرا امر به معروف و ناهي از منكر، مرشد گمراهان و ناصر مظلومان ، و فرياد رس دلسوختگان قرار داده.
- ناصح خلق هستم، از فقيران دستگيري ميكنم و آسيب را از افراد دور مي نمايم.
- به واسطه اين مبارك بودن احياء موتي دارم و مردگان را زنده ميكنم.
عيسي (ع) مأموم امام زمان (ع) است. خداي سبحان مأموم امام عصر (ع) را تا اين اندازه مبارك قرار داده است ، پس خود امام عصر (ع) چه ميزان بركت دارد؟!
امكان ندارد وجود مبارك حضرت به فردي توجه كنند و او مسخ شود. اگر ولايت امام (ع) در وجود انسان نفوذ كند ، حتما اصلاحات لازم در فرد صورت ميگيرد.
امام (ع) نور است ، حتي از روزنهاي به قلب و دل افراد نفوذ ميكند. اما كساني كه با معصيت ، غفلت و اشتغال به دنيا ، بين خود و امامشان عايق گذاشتهاند، مانع اين نفوذ ميشوند.
- «وَ جَعَلَني مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْت»: من در آسمان باشم يا در زمين ، در ميان جهال باشم يا در ميان اهل علم، وجودم مبارك است. همواره وجود موجب نفع كثير ، خير وسيع و دفع اذيت براي ديگران است.
ما بر اين باوريم كه امام از مأموم با فضيلتتر است. حضرت عيسي (ع)طبق معرفي قرآن ، بركاتي بسيار وسيع و كثير دارد. بنابراين بركت وجودم حضرت ولي عصر (ع) كه امام (ع) است براي ما قابل تصور نخواهد بود.
اگر حضرت در قلب ما حضور داشته باشد ، قلبمان مبارك مي شود ، اگر به مالمان توجه كند مال مبارك ميشود، اگر به توان ما عنايت كند ، توانمان پر بركت ميشود، اگر به وقت و زمان ما توجه نمايد وقتمان با بركت ميشود و ... امكان ندارد در زندگي با امام زمان (ع) باشيم ، با وجود مبارك و مقدسش ارتباط برقرار كنيم، و لحظه به لحظه بركات خاص به سوي زندگيمان روانه نشود.
در زيارت امام زمان (ع) بعد از نماز صبح ، از خداي سبحان درخواست ميكنيم به وجود مقدس حضرت درود بفرستد: «اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلَايَ صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فِي مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا حَيِّهِمْ وَ مَيِّتِهِمْ وَ عَنْ وَالِدَيَّ وَ وُلْدِي وَ عَنِّي مِنَ الصَّلَوَاتِ وَ التَّحِيَّاتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ وَ مِدَادَ كَلِمَاتِهِ وَ مُنْتَهَى رِضَاهُ » [3]
گويا هنگام عرض ارادت به ساحت مقدس امام عصر (ع) حامل سلام و صلوات همه مومنين و مومنات هستيم و به نيابت از همه اهل ايمان به امام (ع) درود ميفرستيم.
در حقيقت هنگام پيوست با امام زمان (ع) آنقدر وجودمان پر بها و قيمتي ميشود كه ميتوانيم از سوي تعداد بيشماري از افراد، به پيشگاه امام (ع) صلوات بفرستيم، به تعداد مؤمنيني كه در شرق و غرب عالم، در خشكيها و درياها ، و كوهها و دشتها هستند، مؤمنيني كه زندهاند يا از دنيا رفته و به رحمت حق پيوستهاند.
براي فرستادن صلوات و تحيات به امام عصر (ع) به حدي قائل نيستيم و از خداي سبحان ميخواهيم درودش به اندازه عرش « زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ » و به ميزان پسندش باشد.
« مُنْتَهَى رِضَاهُ »: در پرتو ارتباط با امام زمان (ع) ، انسان ميتواند آنقدر به درجات بالا و والايي دست يابد كه در مقام رضا قرار گيرد. وقتي از خداي سبحان ميخواهيم در حد رضايت خودش به مولايمان درود بفرستد ، در حقيقت طالب رضايت خدا هستيم. نميشود ما درخواست رضايت حق را داشته باشيم و خداوند درخواست ما را نپسندد. وقتي درخواست ما مورد پسند قرار ميگيرد در نهايت خودمان در مسيري قرار ميگيريم كه مورد پسند حضرت حق واقع ميشويم، زيرا فعل از فاعل جدا نيست.
ارتباط با امام زمان (ع) ما را بلند نظر و كلان نگر ميكند. هر صبح كه ميخواهيم به اماممان عرض ارادت داشته باشيم، نه تنها از جانب خود ، بلكه از سوي همه مؤمنين و مؤمنات به حضرت درود ميفرستيم.
گويا با اين گونه درود و سلام ، با همه مؤمنيني كه در سرزمينها و اقليمهاي مختلف هستند، با كساني كه از اين عالم رفتهاند، و حتي با مؤمنيني كه هنوز به دنيا نيامدهاند ارتباط برقرار ميكنيم.
زيرا مطلوب همه ما در آغاز هر روزمان يك امر است: عرض ارادت به ساحت حضرت حجت ، با درودي بينهايت و مورد پسند حضرت حق.
در بعضي از دعاهايمان از خداوند تقاضا ميكنيم:
« اللَّهُمَ لَا تَحْرِمْنِي مَنَازِلَ أَوْلِيَائِك »[4] «خدايا ! مرا از منزلهاي اولياء خود محروم نفرما» .
ميخواهيم در جايگاهي قرار بگيريم كه امام (ع) در آنجا حضور دارد. ميدانيم امام زمان (ع) به مكانهايي نظر خاص دارد ، به جمعهايي توجه مي كند و آنها را مورد عنايت خود قرار ميدهند. از خداوند تمنا ميكنيم كه از اين جايگاهها محروم نشويم.
حتما قابليت اين درخواست را داريم، مگر نه دعا كردنمان كاري عبث و تقاضا داشتنمان امري بيهوده و بيمعنا بود.
در حقيقت انسان در ادعيه به ظرفيت بالاي خود و به لايههاي پنهان وجود خويش پي ميبرد.
« لَا تَحْرِمْنِي »: هر فرد ، در اين دعا براي خودش درخواست ميكند در جايگاهي قرار گيرد كه امام (ع) در آنجا حضور يافته و به آن جمع توجه داشته.
نكته قابل توجه اين است كه هر كس بايد براي عدم محروميت خود دعا كند، نه ديگري، زيرا هر فردي خودش براي تحقق اين امر مانع ايجاد ميكند. تا زماني كه ديگران را در محروميتهايمان مقصر بدانيم، اصلاحي صورت نميگيرد. بايد به اين باور برسيم كه ريشه همه بيتوفيقيها در وجود خود ماست. اگر به تهذيب نفس و اصلاح خود بپردازيم ميتوانيم به جايي برسيم كه در مكانها و جمعهاي مورد توجه امام زمان (ع) قرار گيريم و از الطاف خاص حضرت بهرهمند شويم.
يكي از مصاديق ، « مَنَازِلَ أَوْلِيَائِك » زيارتگاهها و مشاهد شريفه است.
شخصي خدمت آيت الله بهجت (ره) رسيد و پرسيد : زماني كه خيلي براي امام زمان (ع) دلتنگ ميشويم چه كنيم ؟ آقاي بهجت (ره) گفتند: هر زماني به زيارتگاهي مشرف ميشويد ، يا قبلش حضرت ولي عصر (ع) آنجا بودند يا بعدش حضور مييابند، شايد هم زمان كه شما آنجا هستيد ايشان هم حضور داشته باشند.
به ما آموختهاند كه هر زمان براي امام حاضر ناظرمان دلتنگ شديم ، به زيارت برويم ، و از اين طريق موانع وصال را كنار بزنيم.
شخصي از مرحوم شيخ جعفر مجتهدي (ره) سؤال كرد اخص كلمات توحيد چيست ؟ ايشان فرمودند: اخص كلمات توحيد لا اله الا هو است. «هو» اشاره نيست، بلكه هويت غيبيه خداي سبحان را مطرح ميكند. باطن كلمه توحيد ولايت است : ابجد «لا اله الا هو »110 است، ابجد اسم مبارك اميرالمؤمنين (ع) هم 110 ميباشد. يعني تنها راه رسيدن به توحيد طريق ولايت است.
به محضر اماممان عرض ميكنيم:
آقا جان ! طريق وصولِ به حقيقت توحيد ، ولايت شماست. ميدانيم بايد در پرتو ارتباط با «ولي الله » به « الله » برسيم. تمنا ميكنيم با عنايت خود ، ما را براي رابطهاي خالصانه ، عارفانه و عاشقانه ياري كنيد.
مولا جان ! يا « اباصالح» ! شما پدر صالحين هستي.عاجزانه تقاضا ميكنيم دعايمان كنيد صالح شويم و شما پدريمان را به عهده بگيريد تا در پرتو ارتباطي مستمر ، در دامن پر مهر شما جاي گرفته و از الطاف به پايانتان برخوردار شويم.
ماييم و پير ميكده و ذكر خير او
اميد ما به اوست ، نداريم غير او
[1] كمال الدين و تمام النعمة / ج2 / 409 / 38 باب ما روي عن أبي محمد الحسن بن علي العسكري ع من وقوع الغيبة بابنه القائم ع و أنه الثاني عشر من الأئمة ع ..... ص : 384
[2] الغيبة( للنعماني) / النص / 269 / باب 14 ما جاء في العلامات التي تكون قبل قيام القائم ع و يدل على أن ظهوره يكون بعدها كما قالت الأئمة ع
[3] بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج99 / 110 / باب 7 زيارة الإمام المستتر عن الأبصار الحاضر في قلوب الأخيار المنتظر في الليل و النهار الحجة بن الحسن صلوات الله عليهما في السرداب و غيره ..... ص : 81
[4] إقبال الأعمال (ط - القديمة) / ج1 / 383 / فصل فيما نذكره من أدعية يوم عرفة ..... ص : 337
|