جلسهي قبل در خدمت فراز « السَّلَامُ عَلَى الدُّعَاةِ إِلَى اللَّهِ » بوديم كه به دليل طولاني شدن بحث ادامهي آن را به اين جلسه واگذار نموديم.
نكتهي قابل توجهي كه در اين فراز وجود دارد آن است كه دعوت در عرف ما معمولاً از كسي به عمل ميآيد كه نزد صاحبخانه از عزت و احترام ويژهاي برخوردار باشد. هيچ صاحبخانهاي فرد از چشم افتاده و بياعتبار را دعوت نميكند پس هركس كه توسط ائمه دعوت ميشود به يقين در نزد آنها از چشم افتاده و بياعتبار نيست.
« السَّلَامُ عَلَى الدُّعَاةِ إِلَى اللَّهِ » «سلام بر دعوت كنندگاه به خدا» اين دعوت جايزهاي از سوي حضرات معصومين براي زائر است زيرا زائر بايد از نگاه معصومين عزيز و مكرّم و محترم باشد تا به ضيافت آنها دعوت شود.
به زبان دل فراز « السَّلَامُ عَلَى الدُّعَاةِ إِلَى اللَّهِ » يعني مولايم! از اينكه هنوز از چشم شما نيفتادهام سپاسگزارم. هرروز كه در صندوق پستي دلم را باز ميكنم از سوي شما نامهي دعوتي در آن ميبينم، در اين نامه بندهي رو سياهي چون من به ضيافت والاترين صاحبخانههاي عالم دعوت شده است(اجازه بدهيد اين فراز با فراز (السلامُ عليكَ يا داعي الله) زيارت آل يس كنار يكديگر قرار دهيم، ميبينم كه زائر آل يس هر روز صبح به امام زمانش عرض ميكند مولايم! سلام بر تو كه هر روز صبح مرا به كمال نو، رشدي نو، حركت نو و زيارت تازهاي دعوت ميكني، اگر مدعوّ، اهل شهود باشد هر روز صبح دعوت كنندهي خويش را ميبيند.
اگر زائر هر روز اين زيارت را تكرار كند يعني دعوت امروز او با دعوت گذشتهاش متفاوت است. حضرت پردهاي از ستاريّت حق بر خطاهاي ديروزش افكنده است و روز ديگري براي او دعوت نامهاي جدا فرستاده است.
در ضيافت خانهي حضرات معصومين همه مكرم و معزّزند حتي معصيت كار.
اجازه بدهید در توضیح هر چه بیشتر این فراز نگاهی به جریان کربلا داشته باشیم امام حسين(ع) روز عاشورا چندين بار سخنراني ميكنند تا شايد در آخرين زمانهاي تصميمگيري ميان حق و باطل گروهي هر چند اندك از باطل به حق دعوت شوند، با آنكه دشمن دچار فسق رسمي بود يعني در مقابل امام زمانش رسماً مقاومت نموده است اما امام حسين(ع) براي حقپذيري آنها از هيچ تلاشي فرو گذاري نميكند سعي ميكند تا فضايی برای تعويض خط فكري آنها ايجاد كند.
در روايت آمده است كه در شبانهروز عاشورا 32 نفر پذيراي دعوت داعي الله زمان خويش شدند و به دعوت حسين(ع) لبيك گفتند و از سپاه مقابل به سپاه اباعبدالله رو كردند اين گروه تا لحظاتي قبل اصحاب يزيد بودند و بعد از دعوت، اصحاب الحسين شدند و براي هميشه نامشان ماندگار شد.
با نگاهي ديگر دربارهي فراز « السَّلَامُ عَلَى الدُّعَاةِ إِلَى اللَّهِ » ميگوئيم. صاحبخانه در هر دعوت براي مدعوّ غذايي جديد تدارك ميبيند اگر شما در جايي چند روز مهمان باشيد به يقين صاحبخانه به شما غذاهاي تكراري نخواهد داد اگر حضرات معصومين مدعوّ را به سفرهي قرآن و روايات دعوت ميكنند در هر بار دعوت براي او غذاي معرفتي جديدي تدارك ديدهاند اگر چند بار مهمان يك آيه از آيات قرآن باشيم به يقين هربار نكتهي معرفتي جديدي به ما ميرسد.
قاعدهاي وجود دارد كه ميگويد:«التجلي لا يتكرر» «تجلي قابل تكرار نيست» دعوت حضرات معصومين نوعي تجلي است و اين تجلي هرگز تكرار نميشود آنچه از تفسير يك آيه در اختيار فرد ميگذارند با معرفت جلسهي بعد متفاوت است از اين رو هر چه زائر ارتباطش با حضرات معصومين نزديكتر شود دريافتش از سفرهي معرفتي آنها افزايش مييابد و ازدياد معرفت براي او شادابي و نشاط ميآورد زيرا دعوت هر روزه براي او لذت ايجاد ميكند. گفتهاند: «في كل جديد لذة» هر چيز جديدي كه به دست انسان ميرسد لذت جديدي برايش ايجاد ميكند و دعوات حضرات معصومين چون تجلي نور است و اين تجلي هر روز شكل جديدي به خود ميگيرد در هر روز لذت جديدي براي زائر ايجاد ميكند.
اجازه بدهيد به مطلبي اشاره كنم كه شايد خوشايند نباشد اما شنيدنش لازم است، اگر روزي ما گرفتار بيرغبتي به كمالاتيم و درگير روزمرگيهاي خويشيم آن روز به دعوت امام زمانمان لبيك نگفتهايم. در آن روز مهمان از پذيرش دعوت امام زمان رو برگردانده است.
هررو برگرداني از دعوت، داعي الله فرد را در مقابل همهي قدرت خداوند سبحان قرار ميدهد و چون او ياراي مقابله با چنين قدرتي را ندارد دچار سرگرداني، پريشاني و بيرغبتي ميشود و همين روي گرداني از حق سبب ميشود تا فرد در ميان خوبان عالم از آبرو و احترام خاصي برخوردار نباشد.
امام صادق (ع) ميفرمايند:« كُونُوا لَنَا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا عَلَيْنَا شَيْناً » «شما زينت ما باشيد نه مايهي آبروبري ما»
هر روزي كه ما به امام زمان سلام ندهيم و جواب سلام ايشان را دريافت نكنيم آن روز به يقين زينت امام زمان خويش نيستيم.
اگر سوال شود شيوهي دعوت حضرات معصومين چگونه است و داعي الي الله مردم را چگونه به سوي حق فرا ميخواند؟
شيوهي دعوت حضرات معصومين نسبت به افراد متفاوت است، گروهي را از طريق حكمت دعوت ميكنند اين گروه افرادی منطقي، حقيقتپذيرند از اين رو از طريق حكمت دعوت ميشود.
گروه ديگر از طريق موعظه دعوت ميشوند اينان اهل لسانند و اهل حجت و دلايل منطقي نيستند
گروه ديگر با جدال احسن دعوت ميشوند يعني با يافتههاي خودشان به سوي حق دعوت ميشود و باطل بودن افكارشان معلوم ميگردد.
قرآن آيهي 125 سوره مباركه نحل به اين سه نوع دعوت اشاره ميكند خدا در اين آيه به پيامبرش ميگويد:« ادْعُ إِلى سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدين» «با حكمت و اندرز نيكو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشى كه نيكوتر است، استدلال و مناظره كن! پروردگارت، از هر كسى بهتر مىداند چه كسى از راه او گمراه شده است؛ و او به هدايتيافتگان داناتر است.»
هر مدعوّي بايد دعا كندتا در گروه اول جاي گيرد و حرف حكيم را حكيمانه دريافت كند.
در زمان امام صادق(ع) فردي خدمت حضرت رسيد و گفت آقا من آنقدر شما را قبول دارم كه اگر اناري را نصف كنيد و بفرمائيد نصف اين انار پاك و نصف ديگر آن نجس است يعني نصف آن حلال و نصف آن حرام است كوچكترين اعتراضي نخواهم داشت اين ميزان تسليم در مقابل دعوت داعي الله پذيرشي حكيمانه است زيرا فرد به جايي ميرسد كه باور دارد لسان داعي الله لسان خداي سبحان است و دعوت او دعوت حضرت حق است.
دعوت كنندگان چند دستهاند؟
دعوت كنندگان سه دستهاند گروهي كه مردم را به خود دعوت ميكنند دسته دوم گروهي كه مردم را به ديگران دعوت مي كنند و دستهي سوم گروهي كه مردم را به خدا دعوت ميكنند حضرات معصومين دعوت كنندهي به (الله) همهي خدايي خدا هستند و آنها خودشان هم، جلوهي نام داعي اللهاند و هم جلودار گروهي كه آنها را به خداي سبحان دعوت ميكنند. ائمهي اطهار لحظه به لحظه به سوي خداي سبحان درحركتند و تمام دعوت كنندگان را در اين راه به حق دعوت ميكنند و چنانچه شنوندگان پذيراي دعوت آنها باشند او را بدون جلودار رها نميكنند و همراه خود ميبرند. دعوت معصومين به آدرس نياز ندارد همهي مردم جايگاه دعوت(الله) را ميشناسند زيرا كه با آن صاحبخانه آشنايند اصلاً انسان قبل از آنكه به دنيا قدم بگذارد به ارادهي همان صاحبخانه به دنيا آمده است كه امروز مجدد به سوي او دعوت ميشوند.
حضرات معصومين در دعوت خود شفاف شفافاند دعوت آنها واضح و بيابهام است، هيچ هالهاي از موهومات برگرد سخن آنان حلقه نزده است همهی مردم فطرت شناساند و حضرات معصومین آنها را به سوی فطرت خود دعوت ميكنند.
يك سوال ديگر دربارهي فراز « السَّلَامُ عَلَى الدُّعَاةِ إِلَى اللَّهِ » مطرح ميكنيم و بعد اگر وقت اجازه داد به فراز بعدي ميپردازيم. سوال اين است كه اصلاً چرا انسان به سوي خدايي دعوت ميشود كه او را خلق كرده و تربيت نموده است در حاليكه قبلاً گفتهايم«تحصيل حاصل محال است» انسان خدا را در فطرت خويش داشته چگونه به سوي آن مجدد دعوت ميشود؟ براي جواب اين سوال به تفسير آيهي 19 سورهي مباركه حشر متمسك ميشويم قرآن ميگويد: «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُون» «و همچون كسانى نباشيد كه خدا را فراموش كردند و خدا نيز آنها را به«خود فراموشى» گرفتار كرد، آنها فاسقانند»
يكي از مفسرين ميگويد: تنها عامل جدا شدن از خدا نسيان است يعني انسان چون خدا را فراموش ميكند حضرات معصومين او را هر لحظه به سوي خداي سبحان دعوت ميكنند در ادامه مفسر ميگويد: دليل نسيان انسان سوء الرعاية است (يعني توجه نكردن به قوانين الهي و رعايت نكردن آنها) و دليل بيتوجهي به قوانين كم تفكري به وعدههاي خداي سبحان است و تنها دليل كم تفكري در وعدههاي خدا حب دنياست و دليل حب دنيا آن است كه انسان خود را بر خدا ترجيح ميدهد و خود را بيش از خدا دوست ميدارد و اين يعني خدا فراموشي و از اين رو حضرات معصومين لحظه به لحظه انسان را به خدا دعوت ميكنند. « السَّلَامُ عَلَى الدُّعَاةِ إِلَى اللَّهِ »
مفسر ديگري دربارهي اين آيه ميگويد: يكي از موارد خدا فراموشي، خود فراموشی انسان است و تضییع امر بندگي است. اشتغال به شهوات مختلف سبب ميشود كه انسان گرفتار خود فراموشي شود، اگر حضرات معصومين ما را به خدا فرا ميخوانند يعني همزمان به خودشناسي دعوت ميكنند زيرا اين مفسر معتقد است اگر كسي خود را فراموش كند خدا را فراموش ميكند و حضرات معصومين هر خواهاني را به سوي خدا دعوت ميكنند.
اجازه بدهید فراز السلام علی الادلاء علی مرضات الله را در جلسهی بعد پیگری کنیم.
|