.
راهکار های اصلاح خانواده
جلسه اول _93/5/14
عمده مشکلاتی که در زندگی افراد وجود دارد صرفاً به جهت جهالت آنهاست یعنی اگر افراد علم خاصی نسبت به هر مسئله داشته باشند معمولاً مشكلي نخواهد داشت. مشكل زماني پيدا ميشود كه آگاهي نسبت به مسائل كم است اگر آنچه را الان میدانيم بيست سال پیش میدانستیم مشكلاتمان كم و به حداقل ميرسيد، انسان اگر با دشمني به نام جهل مبارزه کند مملکت وجوديش و فضای اطراف او امن و نوراني میگردد مشكل ديگر اين است كه اتفاقاً در بسياري از اوقات به نظر خودمان بسياري از امور را ميدانيم و اصلاً نسبت به آنها خود را جاهل نميدانيم مثلاً مادری، خواهری، دوستی، معلمی ، آشنايي، همسایهای بوده كه آنها را به ما آموزش بدهد اما بعد از گذشت زمانی به نادرستی آن آموزشها واقف میشويم در اين كلاس ميخواهيم آموزش ببينيم اين چرخه در زندگی ما تکرار نشود كه مرتب چيزي را ياد بگيريم بعد مجدداً متوجه شويم كه اشكال داشته و راه كار درستي نبوده و مسير ديگري را تجربه كنيم. ما آزمودهايم در این شهر بخت خويش بيرون كشيدهايم از اين ورته وقت خويش
زندگي يك عمر محدود دارد این عمر براي آزمون و خطا ساخته نشده تا دائم آزمايش كنيم و اگر به نتيجه صحيح نرسيم گذر كنيم و آزمايش ديگري داشته باشيم. بلكه ميخواهيم اموری را انجام دهیم كه مطلوب ترین ثمرات را براي ما داشته باشد بدون آنكه کوچکترین خسارتی بر ما وارد شود.
ما ميخواهيم در عرصه زندگي پذیرای نظرات كساني باشیم که به عصمت آنها معتقدیم باور داریم و باور داريم آنها نه تنها نظر خطايي ندارند بلکه آنی تصور خطا هم بر آنان غالب نشده در میان خلایق به سراغ معصوم ميرويم و نظر آنها را جستجو ميكنيم اين به عنوان مقدمه كلاس بيان شد اين مقدمه همه جا كاربرد دارد نه فقط اين كلاس.
اما در مورد موضوع كلاس كه راهکارهای اصلاح خانواده است اجازه بدهيد اين عنوان را قبل از اينكه به سراغ راهکار خاصی برويم بشكافيم. اولاً وقتي بحث از راهکارهاي اصلاح است بحث از ترميم و چيدمان صحيح زندگي است يعني امکان اصلاح در ذهن هست كه سخن از اصلاح است یعنی هر چند مشكلات فراواني خانوادهها را تهديد كند امّا همچنان امکان اصلاح آنها هست. ثانياً امکان اصلاح خانواده از طریق تک تک افراد قابل اجرا است یعنی هيچ كس اجازه ندارد بگويد: دانستن اين امور ده سال قبل تعيين كننده بود امّا حال فايدهاي ندارد. وقتي گفته ميشود: راهكارهاي اصلاح عبارت مطلق است يعني سن خاص و شخص خاص در نظر گرفته نميشود، ذكوريت يا انثيت مطرح نيست. ثالثاً كلمه راهکارها بيان كننده آن است كه اگر يك راهكار را آزمايش كردم به نتيجه نرسيد راهكار دوم را آزمايش ميكنم و اگر همچنان به جواب نرسيدم راه ديگري را پي ميگيرم البته چنين نيست كه امر اصلاح به چند مسیر منتهی شود همه در حقيقت به يكجا منتهي ميشود امّا مسيرهاي حركت براي هر كس ميتواند متفاوت باشد از سوي ديگر ميتوان گفت: هر يك از ما به ميزان شناختمان از انسان در اين مسيرها موفقتريم. انسان یک لایه ظاهری دارد كه از او فقط يك صورت فيزيكي مشاهده ميشود امّا در پشت پرده اين صورت ، عقل و روح و قلب و سرّی نهفته است و در اين سّر لايههاي مختلفي وجود دارد راهكارهايي كه براي چنين موجودي ارائه ميشود راهكارهاي سطحي و ظاهري و صوري نيست چون راهكارهاي صوري به پيكره انسانيت او آسيب ميزند مثلاً چنين نيست كه فردي چند صباحي را با خانوادهاش زير يك سقف زندگي كند و بعد از مرگ هر كس به سراغ كار خود برود بلكه بايد خانوادهایي شناسایی شوند که بعد از انتقال از این عالم به عالم دیگر هم با هم باشند. زيرا در آن طرف چشم زيباييهاي فراواني را ميبيند امّا مهم آن است كه انتخاب فرد عوض نشود هم منتخِب باشیم و هم منتخَب ، هم توسط خانوادههايمان انتخاب شويم و هم آنها ما را انتخاب كنند. به همین جهت خانواده نبايد در عرصه دنیای صِرف در نظر گرفته شود و در صورت وجود نقیصه بايد از طريق صحیح مرتفع شود و به عالم دیگر منتقل نشود. سراغ كلمه اصلاح ميرويم قانونی هست كه ميگويد: «یعرف اشیاء به اضدادها» هر چیزی را با ضدش شناسايي كنيد اگر بخواهيم اصلاح را شناسايي كنيم ابتدا بايد افساد را بشناسيم افساد باب افعال است و ريشه آن فسد است كه با فساد همخانواده است اگر فاسد شناسايي شود مفسد مشخص ميگردد. ملاصدرا ميگويد: فاسد يعني غير نافع، شیر فاسد شد شيري است كه قابل استفاده نيست گوشت فاسد ديگر قابل استفاده نيست « هست و به تحلیل نرفته امّا قابل مصرف صحیح و قابل مصرف عادلانه نیست. »
هر امر مثبتي ابتدا بايد براي خود شخص نفع داشته باشد انسان منفعت طلب است ابتدا بايد به خود او نفع برسد چون خود او از همه محتاجتر است دقیقاً خلاف آن نگرشی كه ميان عامه مردم است كه معتقدند ابتدا به همه نفع برسان بعد به خودت، ما ميگويم: در امور معنوي سخن چنين است كه هر كس بايد بيشترين بهره را براي خود بردارد بالاترين بندگي بيشترين عبادت وسيعترين علم و ... نفع رساني به ديگران مربوط به ماديات و عالم ماده است، در امور معنوي هر كس خود اولين محتاج است بعد فرزندش و بعد همسرش و ... درشمار محتاجين هستند. با چنين نگرشي هيچ كس منتي بر ديگران ندارد زيرا اصالتاً فايده هر كار مثبتي از آن خود اوست و به تبع او ديگران فايده ميبرند نه بالاصاله، اين ديدگاه ديدگاهي است كه بايد از اول شروعش درست باشد چون تا بحث اصلاح خانواده مطرح ميشود نگاه همه به سوي اعضاي ديگر خانواده معطوف ميشود و هيچ كس در فكر اصلاح خويش نيست در اين كلاس گفته ميشود اصلاح خانواده يعني از خودت شروع كن. اگر سؤال شود اين نگاه چه ريشه اسلامي دارد؟ در پاسخ ميگوييم: در زيارت عاشورا ميخوانيم « اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي مَقَامِي هَذَا مِمَّنْ تَنَالُهُ مِنْكَ صَلَوَاتٌ وَ رَحْمَةٌ وَ مَغْفِرَةٌ » خدایا! مرا در جايگاهي كه قرار دارم به گونهاي قرار بده كه دائم بر من درود بفرستی و رحمتت را بر من جاري كني و عیوب را دائماً مستور کنی.
خانواده یک کانون اصلی است اگر هر كس در اين كانون درست حركت كند خودش درست باشد بالتبع او ديگران از درستياش بهرهمند ميشوند خود به خود درود خدا بر آنها نازل ميشود ، درودهایي متعدد به جهت صبوری هر كس در امر اصلاح خويش همچنين به جهت اعتمادشان بر حق و به جهت اینکه میخواهد در عرصه کمال قرار گيرند و به موجودی معنويشان راضی نیستید. در اين حالت منفعت از آن فرد به ديگري سرایت ميکند یعنی لایههای عبور افراد يك لايههاي بسيار شفاف ميشود و خير از آنان به فرزندانشان ، به همسرشان، به زيردستانشان، به بالا دستيهاي آنها و پايين دستيهايشان سرايت ميكند.
در همين ابتداي بحت روایتی از قول حضرت امیرالمؤمنین (ع) بيان ميشود: تا شما هرگز احساس ناتواني نكنيد بايد اين تفكر در نطفه خاموش شود و ريشه اين احساس خشكانده شود احساس ناتوانی نکنید احساس ناتوانی ما گاهی به جهت اين است كه از خودمان زياد انتظار داريم اميرالمؤمنين (ع) ميگويد: «رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً عَرَفَ قَدْرَهُ وَ لَمْ يَتَعَدَّ طَوْرَهُ» خدا رحمت کند کسی را که ارزش خود را بشناسد و میزان خود را بشناسد و جایگاه خود را بشناسد « وَ لَمْ يَتَعَدَّ طَوْرَهُ » از آن مرتبهای که خدا برای او قرار داده تعدي نكند اگر جايگاه خود را بدانيم و بلندپروازي در مسير و يا كسالت و تنبلي نداشته باشيم قطعاً در امر اصلاح به اذن حق به نتيجه ميرسيم اینکه گاهی افراد در امر اصلاح بسيار دلگیر و ملول میشوند و احساس سرشکستی و نااميدي میکنند چون ميخواهند كار چندين نفر را يك نفره انجام دهند اين امر اشتباه است هر كس بايد در جاي خود، خود كار، كار كند و لازم نيست نقش ديگران را بر عهده بگيرد هر كس خودش بايد دغدغه كار خود را داشته باشد. « لَمْ يَتَعَدَّ طَوْرَهُ» يعني شما سر جاي خودتان قرار بگيريد كار خودتان را انجام دهيد يقين هم داشته باشید که كار درست شما اثرش بيشتراز آن است كه به جاي چند نفر كار كنيد البته شايد اثری که مد نظر شماست نباشد اما حتماً آثار مثبت دیگری دارد كه چون با آنها مواجه شود در مييابد جد و جهدش ابتر و بیاثر نبوده.
اولین راهکار اصلاح خانواده این است که من خود را بررسی کنم چرا ابتدا ميخواهم همسرم و فرزندم را اصلاح كنم هر كس اگر خودش اصلاح شود خانوادهاش اصلاح ميشود.
بايد ديد نيت هر كس براي اصلاح خانواده چيست؟ آيا براي آن است كه مردم بگويند: فلاني فرزندان خوبي تربيت كرده! خانواده موفقي دارد و يا براي رضاي خداوند سبحان است. اگر نيتهاي اول مدنظرش باشد تلاش افراد هرگز به ثمر نميرسد امّا چنانچه رضايت حق مدنظر باشد حتماً موفق خواهد شد. اگر در توضيح گفته ميشود اگر نيت «من» باشد و همه توجه افراد به خودشان باشد حركت و تلاشهاي اصلاحي فايدهاي ندارد مگر قبل از اينكه گفته شود ميخواهم خانواده من درست شوند ، فرزندان من اصلاح شوند بدانيم فرزندان و همسر من قبل از اينكه همسر و فرزندان من باشند بنده خدا هستند ايشان قبل از تعلقشان به من امانات الهياند و من براي حفظ خانواده بايد از مالك اصلي آنها كمك بگيرم كه امانات او را سالم برگردانم و در آنها خيانتي نكنم تا امر اصلاح انجام شود هر كس بايد هر كاري كه انجام ميدهد مورد پسند خدا باشد اجازه ندارد از هر راهكاري براي اصلاح خانواده استفاده كند و هر مسيري را ميخواهد برود اگر نيتها در اصلاح خانواده درست باشد امر اصلاح به سامان ميرسد در غير اين صورت اصلاحي در ميان نيست. نيّت در زبان عرب از نوي به معناي هسته است اگر هسته ميوه تلخ باشد ميوه تلخ ميشود. بذر نامرغوب ميوه نامرغوب ميدهد در امر اصلاح اگر در نيتها مشكل باشد ثمرهاش درست نخواهد بود مثلاً خانمي از هر راهكاري استفاده ميكند تا دل شوهر را به خود وابسته كند امّا اگر به جاي اين زحمت، باور داشت كه خود او طريق سلوكی برای همسرش ميباشد و مسير كمالي همسرش با حضور او رهوارتر ميشود به يقين موفقتر بود. ما وقتي ميخواهيم اصلاح كنيم بايد به نيّتها توجه كنيم نيتم اين است كه در اصلاح خانواده من بدرخشم و يا اصرار داشته باشم خدا بدرخشد اگر نيّت درخشيدن خود را داشته باشم به يقين خداوند چنين اجازهاي را نخواهد داد امّا اگر قصد درخشيدن خدا و شريعت را داشته باشم در امر اصلاح خانواده موفق ميشوم پس هر جا كه قصد گُل كردن داشتيد به عنوان يك مادر موفق ، يك همسر موفق و ... ضربدري بر منيّت خود بكشيد امّا اگر خواستيد خدايتان جلوهگر شود و شما فقط بندگي كنيد مطمئن باشيد كه از همان ابتدا حمايت ميشويد چون در اين حالت شما در مقابل خدا قرار نگرفتهايد بلكه به عنوان يك خدمتگزار و بندهايد در اين صورت خدا به ميدان ميآيد و كم شما را زياد جلوه ميدهد ، زشتيهايتان را زيبا به چشم ميآورد، كم كاريهايتان را جبران ميكند زيرا او ميداند كه شما رغيب نيستيد.
خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج
يادآوري ميكنم اگر ميبينيد كارهايتان به نتيجه نميرسد ببينيد چند بار در حين انجام كار كلمه من را تكرار كردهايد وگفتهايد: من چنين كردم و من چنان كردم خدا هرگز اجازه نميدهد صورت خودخواهي بندهاش در نظام عالم بپيچد چون با كل كائنات مخالف است و موج منفي ايجاد ميكند من، من گفتن بندگان مانند موج راديوي بيگانه آزاردهنده است امّا وقتي گفته ميشود خدا، خدا « هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي » « اين از فضل و بخشش خداي من است.» الحمدلله خدا كمك كرد و يا اينكه خدا دست آدم را ميگيرد اين امواج با كل كائنات مخالف نيست این موج براي همه مخلوقات آشناست اگر چنين باشد خدا ميگويد: پيچ اين صوت را باز كنيد تا بلندتر شود. پس قدم اول در مسیر اصلاح این است که ما نیاتمان را بررسی کنیم نیت من از اصلاح خانواده مطرح شدن خود من است یا بندگی کردن در محضر حق، اگر بندگی کردن است که خدا یک سنت گذاشته « وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا » این جد جهد قطعا به ثمر میرسد.
درس اول اصلاح نیت بود ، و درس دوم بررسي توان خود است، هيچ كس به تنهايي توان انجام دادن كاري را ندارد مگر به اذن حضرت حق ، حتي قادر بر كشتن پشه نيست مولوی ميگويد: این من نه منم وقتی من منم که هيچ بن هیچم صفربن صفرم از من به تنهايي کاری بر نمیآید توان من بدون وابستگی به خداي سبحان هيچ است.
هر كس در امر اصلاح بايد با «من» خودش خداحافظي كند همان مني كه از منيّت و نفس سخن ميگويد و تكيهاي بر خداي سبحان ندارد مني كه نه تنها اصلاح خانواده از او ساخته نيست بلكه حتي اصلاح خودش، نيز كار او نيست چنين مني براي اصلاح خانواده آب در هاون ميكوبد زيرا تلاش او هرگز به ثمر نميرسد چون انتهاي نگاهش به خود است نه به خدا. در اصلاح خانواده با اين من بايد خداحافظي كرد چون مانند قوم موسي (ع)است كه اگر چهل سال هم دور خودش بچرخد به جايي نميرسد.
در راهكارهاي اصلاح خانواده بايد منِ وابسته به حق به ميدان بيايد مني كه منسوب به خداوند سبحان است. مني كه عبد است و از خود استقلالي ندارد او عبد كسي است كه «سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْض»[1] است اين بنده عبد خدايي است كه امكنه و ازمنه را در اختيار او قرار ميدهد مكانهاي مختلف و زمانهاي مختلف قلوب افراد مختلف را به تسخير او در ميآورد. يكي از اسامي خداي سبحان در دعاي جوشن مسخِر است. اين مسخر همه چيز را تحت تسخير قرار ميدهد هم بنده را تسخير خود ميكند و هم اگر بنده، عبد باشد ديگران را تحت تسخير او قرار ميدهد شنيدهايد كه دراصطلاح عاميانه ميگويند: فلاني مهره مار دارد و همه جذب ميشوند اين همان قدرتي است كه خدا به اذن حق به او ميبخشد تا اين فرد بتواند قلوب ديگران را به سوي خود جذب كند، البته اين جذب ، جذب دائم است نه جذب موقت، چون گاه اتفاق ميافتد كسي عبد حضرت حق نيست امّا ديگران را جذب كند اين جذب اثري ندارد چون كوتاه مدت و مقطعي است چنين عبدي بايد به ميدان اصلاح بيايد كه فقط نگاهش به حق باشد با اين نگاه مني به ميدان عمل وارد ميشود كه منسوب به حق است همه كار از او بر ميآيد حتي ميتواند در نظام كائنات تصرف كند.
هر گاه بحث اصلاح به ميان ميآيد بحث از زمان دائم و هميشگي است چون انسان جلوه نام حي خداي سبحان باشد و قرار است ميلياردها سال زندگي كند ، نه اينكه به عمر 80-70 سال دنيا بسنده كند زيرا اگر جسم او هم از اين زمان فاني ميشود امّا اثر نيتهاي سالم و افكار زيبايش ، اعتقادات درست او و اعمال سنجيدهاش براي هميشه ماندگاراست. به همين دليل سخن از اصلاح دائم نفس است.
كار مردم در بسياري اوقات به نتيجه نميرسند زيرا گمان ميكنند خودشان از پس امري بر ميآيند امّا اگر باور كنند خدا كفايت كننده امور آنهاست به يقين موفق ميشود «حَسْبِيَ الرَّبُ مِنَ الْمَرْبُوبِينَ حَسْبِيَ الْخَالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقِين» با اين نگاه قدرت مييابند تا تغييرات اساسي و بنيادين ايجاد كنند البته ممكن است تغييرات ايجاد شده سريع به ثمر نرسد مثلاً تغييرات در نسل فعلي اثري نكند امّا مطمئناً ابتر نخواهد ماند و در لايههاي بعدي اثر خواهد كرد يعني همان گونه كه در نظام عالم انرژي از بين نميرود، گم نميشود، ضايع نميشود و فقط از شكلي به شكل ديگر در ميآيد اين تغييرات نيز ممكن است در حال به نتيجه نرسد يا آن نتيجه مطلوب از آنها حاصل نشود ولي قطعاً روزي به نتيجه ميرسد.
در بحث راهكار اصلاح خانواده توانمندي صِرف كافي نيست بلكه اين توان بايد ظهور عملي پيدا كند مثلاً ما معمولاً دوست داريم نزديكانمان اصلاح شوند امّا اين خواستن كافي نيست حتي توان اصلاح آنها را در خود ميبينم امّا اقدامي براي اصلاح نميكنيم اين توانمندي نيز كفايت نميكند در امر اصلاح فقط بحث خواستن مطرح نيست بلكه بحث عمل است، در بحث توانمندي حتماً بايد عمل باشد « اجْعَلْ رَفِيقَكَ عَمَلَكَ » كارت را رفيق خودت قرار بده ما . ما در زندگي تصميمات زيادي ميگيريم امّا اين تصميمات در قالب عمل قرار نميگيرد و فقط نيت و گاه حرف است اگر جامعهشناسان معتقدند توان فردي صرفاً خواست محض نيست ايدهپردازي نيست، آرمان گرايي نيست بلكه يك واقعيت است. « اجْعَلْ رَفِيقَكَ عَمَلَكَ « اميرالمؤمنين (ع) ميفرمايد: « مَنْ يَعْمَلْ يَزْدَدْ قُوَّةً»[2] هر كس عمل كند قوتش افزون ميشود بايد درامر اصلاح كار كرد فقط خواستن كافي نيست اگر ما وارد ميدان عمل شويم خداوند سبحان قوت آن كار را به ما عطا ميكند در حقيقت يك چرخه است عمل ميكنم ،قدرتم اضافه ميشود ، قوتم اضافته شد عملكردم بيشتر ميشود. روايت ميگويد: « مَنْ عَمِلَ اشْتَاق»[3] وقتي آدم كار كند شوقش افزون ميشود مشتاق ميشود اگر مشتاق شد سرحال ميشود ، شوقش بيشتر ميشود و كار بيشتري انجام ميدهد.
[1] سوره مباركه لقمان ، آيه 20 [2]تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ،ص 152 [3] تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ، 152
|