.
تفسیر زیارت جامعه کبیره جلسه 88
«وَ عَزَائِمُهُ فِيكُمْ» « عَزَائِمُهُ فِيكُمْ» عزم به معني اراده است و جايگاهش اصالتاً قلب است. و در امر سلوك بسيار مؤثر است بسياري از كسالتها و ناتوانيها و افسردگيهاي بشر به دليل كمبود عزم است زيرا انسان گاه اراده امري را ميكند و چون به فعليت در نميآيد با خود درگير ميشود هر چند كه كسي از آن خبردار نشود و هيچ كس او را سرزنش نكند از همين روست كه عزم را اراده قوي و تقويت شده در زندگي ميدانند. «عزائم» ارادههاي خداست كه اين ارادهها در حضرات معصومين (ع) به طور كامل جلوهگر شده است، شراح زيارت جامعه چند تفسير در ذيل اين عبارت فرمودهاند: عزم در اين جا به مفهوم خلوص است يعني خدا اراده كرده تا بندگان را در نظام عالم خالص كند تا همه يكه شناس [ موحد ] شوند و در خدمت يك كس قرار بگيرند، اين خلوص به طور كامل در وجود مقدس معصومين (ع) به نمايش گذاشته شده است. همچنين ميگويند: منظور عزائم به معناي واجبات الهيه است، واجبات الهيه «فيكم، منكم، عندكم، اليكم» است خداوند اراده كرده تا واجبات در وجود ائمه ظهور تام داشته باشد روايات ميگويد : « نحن الصّلاة»[1] « ما (ائمه) صلاتيم.» از همين روست كه انجام واجبات بدون پذيرش ولايت پذيرفته نيست. خداوند سبحان ائمه را نمايشگاه واجبات قرار داده تا هر كس خواهان انجام واجبات باشد ابتدا قلبش را به ولايت ائمه بسپارد و سپس در محضر سنت و به تبع آنان در وجود اولياء الله انجام واجبات را بياموزد مثلاً آنكس كه خود را در محضر مقدس اردبيلي ، شيخ طوسي، شيخ انصاري و يا شيخ مفيد قرار ميدهد و در پي آنان براي انجام واجبات حرکت می کند و يك شيخ طريق براي خود انتخاب ميكند راحتتر به انجام واجبات ميرسد چون آنكس كه شاگردي استادي چون شيخ مفيد را ميپذيرد و چشم از همه محرمات ميبندد در رابطه با شيخ گفتهاند: از كساني است كه احكام تكليفيه را در اوج بندگي انجام ميداده و معتقد بوده احكام تكليفيه به پنج دسته تقسيم نميشوند بلكه همه چيز در نگاه شيخ يا واجب بوده و يا حرام امري به عنوان مستحب و مباح و مكروه وجود نداشته امام زمان (عج) در نامهاي به شيخ مفيد مينويسند: «ايها الاخ السديد» « اي برادر محكم و استوار من در دين.» بايد چنين پايبند به واجبات بود كه از لسان مطهر امام زمان شنیده شود برادر محكم و استوار من در دين. يكي ديگر از شراح زيارت جامعه در رابطه با « عَزَائِمُهُ فِيكُمْ» ميگويد: حضرات معصومين (ع) در امر بندگي لحظهاي به خود رخصت ندادهاند آنان دائم الحضورند و پيوسته و مداوم به بايدها و نبايدها عمل كردهاند. يكي ديگر از مفسرين با زبان عاميانهاي ميگويد: « عَزَائِمُهُ فِيكُمْ » يعني نمرههاي بيست در عبوديت. در توضيح سخن خود ميگويد: ائمه (ع) هيچ گاه در پي كسب نمره قبولي نبوهاند بلكه بالاترين درجه عبوديت را طلب ميكردهاند در حالي كه نوعاً مردم نه تنها دراوج بندگي و كمال حركتي ندارند بلكه در انجام واجبات شريعت در مرز حركت ميكنند كه اگر كمي از آن غافل شوند گرفتار مكروه و يا حرام ميشوند. اين مفسر ميگويد: ائمه نه تنها لحظهاي به بازنشستگي و دست كشيدن از بندگي در محضر حق فكر نكردهاند بلكه به ديگران نيز بهترين نوع بندگي را آموزش دادهاند امام سجاد (ع) ميفرمايند: « عَمِّرْنِي مَا كَانَ عُمُرِي بِذْلَةً فِي طَاعَتِك »[2] « سراسر عمرم را وقف طاعت و فرمانبردارى خويش ساز؛» يعني خدايا ! عمري به من عطا كن تا لباس كار بندگي بر تن كنم. اميرالمؤمنين (ع) ميفرمايند: « لَا تَجْتَمِعُ عَزِيمَةٌ وَ وَلِيمَة »[3] « عزيمه و وليمه با يكديگر جمع نميشود، در حقيقت لباس كار بندگي بر تن كردن و گرفتار سرگرميهاي دنيا شدن با يكديگر جمع نميشود. در «عزيمه» سخن از قصد راسخ و اراده جازم است و در «وليمه» حرف از طعامهاي دنيايي است و اين دو با يكديگر سازگار نيستند. البته اين سخن بدين معنا نيست كه اصلاً نبايد به مهماني رفت بلكه در شريعت اسلام همه امور اندازه و حد مشخصي دارد، مهماني و خوشگذراني نبايد چندان باشد كه به عزم انسان ضربه بزند. آن كس كه زندگياش به مهماني ميگذرد در شمار «عزائم» نيست و التزام به قوانين شريعت ندارد. در ادامه گفته ميشود اگر به واجبات عزيمه ميگويند از آن روست كه خداوند سبحان رخصت ترك واجبات را نداده وقتي در زيارت جامعه به حضرات معصومين (ع) گفته ميشود « عَزَائِمُهُ فِيكُمْ » «واجبات خدا در شما است.» يعني خدا مقامي به شما عطا كرده كه كسي اجازه ترك آن مقام را در هيچ حالي ندارد اين مقام، مقام ولايت است كه در هيچ زماني اجازه ترك آن داده نشده در حالي كه ساير واجبات مانند نماز و روزه بنا به دلايلي ممكن است گاهي ترك شود امّا پذيرش ولايت از اين استثنائات محفوظ است. مفسر ديگري در اين رابطه ميگويد: « عَزَائِمُهُ فِيكُمْ» يعني خدا واجباتي بر شما قرار داده كه براي ديگران التزام به آن واجبات الزامي است، همه خلق بايد شما را به عنوان وليالله بپذيرند و اگر از پذيرش ولايت سرباز زنند مابقي واجباتشان امضا نميشود. همچنين مفسرين ميگويند: حضرات معصومين (ع) جلوهگاه عزائم قرآنند. عزائم قرآن شامل سورههاي سجدهدار و قسمهاي قرآن است اگر حضرات معصومين (ع) را جلوهگاه سورههاي سجدهدار بدانيم بدين معنا است كه همه بايد در مقابل ولايت حضرات معصومين (ع) سر سجده و تسليم و خضوع خم كنند. البته بعضي ديگر از مفسرين ميگويند كه در سُور سجدهدار معرفي حضرات معصومين (ع) صورت گرفته و قرائت اين سورهها شناخت انسان را نسبت به اين بزرگواران افزايش ميدهد امّا اگر « عَزَائِمُهُ فِيكُمْ» قسمهاي قرآن باشد در حالي كه قرآن به خورشيد و ماه و شب و روز و آسمان و زمين و زمانهاي خاص و مكانهاي خاص در موارد متعدد قسم ياد كرده ميتوان گفت: خداوند سبحان همه اين قسمها را جايگزين علي (ع) و اولاد علي (ع) كرده و به جاي آنكه به اهل بيت (ع) قسم ياد كند فرموده است: « وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى »[4]« سوگند به شب چون پرده افكند، (وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها[5] - وَ الْعَصْر[6]- وَ السَّماءَ بَنَيْناها[7]) همه اين قسمها حضرات معصوميناند ، نوعاً قسم به امور شريف و مقدس نسبت داده ميشود خداوند با اين قسمها به مقدسترين مخلوقات عالم قسم خورده است. مفسرين در تفسير آيه « وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها »[8]« سوگند به خورشيد و تابندگىاش،» شمس را وجود مقدس پيامبر (ص) «و ضحي» را وجود حضرت زهرا (س) «و قمر» را اميرالمؤمنين (ع) دانستهاند. روايتي ميگويد: « كلّهم نور واحد، و أوّلهم محمّد و أوسطهم محمّد و آخرهم محمّد» در قرآن آمده است: «فَلا أُقْسِمُ بِرَبِ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ إِنَّا لَقادِرُونَ »[9] « [هرگز،] به پروردگار خاوران و باختران سوگند ياد مىكنم كه ما تواناييم،» و مفسرين مشارق را انبياء الهي و المغارب را حضرات معصومين گفتهاند، اگر حضرات معصومين (ع) به نور خورشيد تشبيه شدهاند از آن روست كه نور در مغرب كمتر از مشرق ديده ميشود و اين شباهت به جهت آن است كه حقيقت حضرات معصومين (ع) در اين عالم به طور كامل قابل ادراك نيست. و شناخت آنها از حس و ادراك بشري خارج است، آنان نور مطلقاند و در هر حالي جلوهگريهاي خود را دارند امّا ظرف اين عالم براي جلوهگري كامل حضرات معصومين (ع) ناقص است. مفسر ديگري ميگويد: «عزائم امور» يعني امور سرّي و پنهاني و پشت پرده. نظام خلقت تشكيل شده از عالم مُلك و عالم ملكوت است كه در حقيقت مظهر اسم الظاهر و الباطن حضرت حق است. در اين فراز به حضرات معصومين (ع) عرضه ميشود نه تنها عالم ظاهر به بركت شما خلق شده بلكه پشت پردههاي اين عالم نيز به وجود شما وابسته است. حقيقت و سِرِّ عالم ملكوت در دستان شماست، شما عزائم الامور عالمايد، سّر باطن خداوند سبحان از همگان مخفي است امّا نزد شما آشكار است، در روايت آمده است كسي به خدمت اميرالمؤمنين (ع) رسيد و به حضرت عرض كرد: من شما را بسيار دوست ميدارم. حضرت فرمودند: امّا نام تو در شمار دوستان ما نيست. اين پاسخ دليل آن است كه حضرت از باطنها باخبرند. در انتها يك بار ديگر ميگوييم: اگر عزم را در معناي اراده بگيريم و بگوييم: « عَزَائِمُهُ فِيكُمْ » يعني ارادههاي قوي خداي سبحان در وجود شما معصومين است پس اراده همه خيرات عالم در دستان آنهاست و هر كس اراده خيري را ميكند گويا در حقيقت حضرات معصومين (ع) اراده كردهاند كه به تبع در آن فرد محقق شده امّا نوعاً بسياري از ما در مرحله اراده لنگ ميزنيم. مثلاً اراده ميكنيم در فلان جا خوش اخلاق باشيم امّا ميسر نميشود چون در ارادههايمان ضعيفيم و معمولاً براي انجام خيرات سياستمان سوف، سوف گفتن يا تسويف است، براي حل اين مشكل بايد به سراغ « عَزَائِمُهُ فِيكُمْ » رفت و از آنان تقاضاي عزم و اراده كرد در زيارت جامعه به حضرات معصومين (ع) عرضه ميداريم ارادههاي خداي سبحان در شماست پس تقويت ارادههاي ما به تبع ارادههاي شماست ما در هر زيارتي تقويت ارادههايمان را طلب ميكنيم. زيرا خدا حضرات معصومين (ع) را محل نزول ارادههايش قرار داده و آنها را واسطه ارادههاي بشر ساخته است اگر ما ميخواهيم اراده خدا اجرا شود بايد به سراغ حضرات معصومين (ع) برويم.
[1] بحار الأنوار (ط - بيروت) ، ج108 ،ص 341 [2] الصحيفة السجادية ،ص 94 [3] تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ،ص483 [4] سوره مباركه ليل، آيه 1 [5] سوره مبارکه شمس آیه 1 [6] - سوره مبارکه عصر آیه 1 [7] سوره مبارکه ذاریات آیه 47 [8] سوره مباركه شمس ، آيه 1 [9] سوره مباركه معارج ، آيه 40 هدیه به پیشگاه مطهر امام هادی علیه السلام صلوات |
- تفسير جامعه كبيره
- جلسه ١
- جلسه 2
- جلسه 3
- جلسه 4
- جلسه 5
- جلسه 6
- جلسه 7
- جلسه 8
- جلسه 9
- جلسه 10
- جلسه 11
- جلسه 12
- جلسه 13
- جلسه 14
- جلسه 15
- جلسه 16
- جلسه 17
- جلسه 18
- جلسه 19
- جلسه 20
- جلسه 21
- جلسه 22
- جلسه 23
- جلسه 24
- جلسه 25
- جلسه 26
- جلسه 27
- جلسه 28
- جلسه 29
- جلسه 30
- جلسه 31
- جلسه 32
- جلسه 33
- جلسه 34
- جلسه 35
- جلسه 36
- جلسه 37
- جلسه 38
- جلسه 39
- جلسه 40
- جلسه 41
- جلسه 42
- جلسه 43
- جلسه 44
- جلسه 45
- جلسه 46
- جلسه 47
- جلسه 48
- جلسه 49
- جلسه 50
- جلسه 51
- جلسه 52
- جلسه 53
- جلسه 54
- جلسه 55
- جلسه 56
- جلسه 58
- جلسه 59
- جلسه 60
- جلسه 61
- جلسه 62
- جلسه 63
- جلسه 64
- جلسه 65
- جلسه 66
- جلسه 67
- جلسه 68
- جلسه 69
- جلسه 70
- جلسه 72
- جلسه 71
- جلسه 73
- جلسه 74
- جلسه 75
- جلسه 76
- جلسه 77
- جلسه 78
- جلسه 79
- جلسه 80
- جلسه 88
- جلسه 89
- جلسه 90
- جلسه 91
- جلسه 92
- جلسه 93
- جلسه 94
- جلسه 95
- جلسه 96
- جلسه 97
- جلسه 98
- جلسه 99
- جلسه 100
- جلسه 101
- جلسه 102
- جلسه 103
- جلسه 104
- جلسه 105
- جلسه 106
- جلسه 107
- جلسه 108
- جلسه 109
- جلسه 110
- جلسه 111
- جلسه 112
- جلسه 113
- جلسه 114
- جلسه 115 - شروع سال تحصیلی 96-95
- جلسه 116
- جلسه 117
- جلسه 118
- جلسه 119
- جلسه 120
- جلسه 121
- جلسه 122
- جلسه 123
- جلسه 124
- جلسه 125
- جلسه 126 شروع سال تحصیلی 97-96
- حلسه 127 96/7/26 (وَ بکم يَكْشِفُ الضُّرَّ...)
- جلسه 128 96/8/10 وَ إِلَى جَدِّكُمْ بُعِثَ الرُّوحُ الْأَمِينُ