شناخت حضرت ولي عصر (عج) جزء ضروريات زندگي ما است. همه كمالاتي كه قرار است نصيب ما شود و همه افات و شروري كه بايد از زندگي ما دور گردد با تحقق اين امر صورت ميگيرد.
با معرفت نسبت به امام است كه ميتوانيم در مسير بندگي سلوك صحيحي داشته باشيم، و با فقدان اين شناخت، قطعاً دچار انحراف ميشويم.
* * *
براي مؤمنين ، دوران غيبت زماني با ارزش و پر بار است.
- از امام صادق (ع) روايتي نقل است كه به مخاطبشان ميفرمايند: اين سخن مرا با طلا بنويس، زيرا زيباتر از اين چيزي نيست كه نوشته شود:
« نَفَسُ الْمَهْمُومِ لَنَا الْمُغْتَمِ لِظُلْمِنَا تَسْبِيحٌ وَ هَمُّهُ لِأَمْرِنَا عِبَادَةٌ وَ كِتْمَانُهُ لِسِرِّنَا جِهَادٌ فِي سَبِيلِ اللَّه »
« كسي كه به خاطر ظلمهايي كه به ما شده مغموم باشد، نَفَسش تسبيح است ( دم و بازدم غير اختيارياش، در حكم ذكر گفتن است ) ، و عزم جزمش براي اقامه ولايت ما، عبادت است، و اينكه اسرار ما را كتمان مي كند و در اختيار بيگانگان قرار نميدهد، به منزله جهاد در راه خداست.» [1]
دوران غيبت ، زمان مقدسي است، و براي اهل ايمان فوائد و نتايجي دارد كه اين آثار بر دوره ظهور متّرتب نيست.
در زمان غيبت هنگامي كه براي غربت اماممان غصه ميخوريم و از بازيچه قرار گرفتن دين كه دل امام زمان را به درد ميآورد ، مغموم ميشويم و از اين كه معصيتها و جهالتهاي مردم قلب نازنيناش را جريحهدار ميكند محزون ميشويم،،، نفسهايمان همچون ذكر خداوند قيمتي ميشود.
زماني كه تصميم ميگيريم در حد بضاعت خود براي رفع موانع ظهور بكوشيم ( هر چند عزممان جامهي عمل به خود نپوشد. ) ، و برآنيم تا با اصلاح خود، اصلاح اطرافيان و جامعهمان زمينههاي ظهور را فراهم كنيم،،، در زمره اهل عبادت به شمار ميآييم.
- فردي خدمت امام صادق (ع) ميرسد و عرض ميكند: نگرانيم مؤمن نباشيم. حضرت فرمودند: چرا اين نگراني را داري؟ گفت: ميبينيم برادران ايمانيمان را كه گاهي اوقات درهم و دينار برايشان از افراد بالاتر است ( پول برايشان از انسان مؤمن مهمتر و ارزشمندتر است) و از ولايت اميرالمؤمنين (ع) با ارزشتر است، حضرت فرمودند: «نگران نباش، شما مؤمن هستيد.
در دوره غيبت هم افراد مؤمن هستند. البته اصل كمال ايمان در دوره ظهور است. ايمان شما به حد نهايي خودش نميرسد مگر اين كه فرزند ما ظهور كند، ولي مؤمنين در زمان غيبت هم تا حدي از كمال ايمان بهرهمند هستند. اگر در زمين مؤمن كامل الايمان نباشد خدا ما را به سوي خودش ميبرد و نميگذارد در زمين بمانيم، و زمين و آسمان شما را نميشناسد. شما مؤمنين در زمين هستيد كه زمين زمين بودنش را ميشناساند.
در دوره غيبت اهل ايماني كه معرفه الامام دارند مؤمن كامل الايمان هستند ولي اوج ايمان در زمان ظهور است. »[2]
- فردي به نام ابوجارود خدمت امام باقر (ع) ميرسد و به حضرت ميگويد: من فردي نابينا هستم و پا درد شديد دارم. به همين جهت نميتوانم هر زمان كه ميخواهم به زيارت شما بيايم. امام فرمودند: درخواستت را بگو. گفت: ميخواهم از دينتان به من خبر دهيد، ديني كه با آن داريد خدا را بندگي ميكنيد.
« إِنْ كُنْتَ أَقْصَرْتَ الْخُطْبَةَ فَقَدْ أَعْظَمْتَ الْمَسْأَلَةَ وَ اللَّهِ لَأُعْطِيَنَّكَ دِينِي وَ دِينَ آبَائِيَ الَّذِي نَدِينُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ شَهَادَةَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ ص وَ الْإِقْرَارَ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ الْوَلَايَةَ لِوَلِيِّنَا وَ الْبَرَاءَةَ مِنْ عَدُوِّنَا وَ التَّسْلِيمَ لِأَمْرِنَا وَ انْتِظَارَ قَائِمِنَا وَ الِاجْتِهَادَ وَ الْوَرَعَ. »[3]
سؤالت كوتاه بود، امّا درخواستي بزرگ را مطرح كردي.
دين ما شهادت به وحدانيت خدا و رسالت پيامبر است. و اقرار به آنچه از جانب خدا آمده و ولايت ولي ما و برائت از دشمن ما و تسليم شدن براي امر ما، و انتظار و فرج قائم ما و تلاش و تقوا ! »[4]
طبق فرمايش امام باقر (ع) انتظار فرج ، در حد قبول توحيد و رسالت ارزشمند است و در حد تولي و تبري جايگاه دارد.
- « سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنْ شَيْءٍ مِنَ الْفَرَجِ فَقَالَ أَ وَ لَسْتَ تَعْلَمُ أَنَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَجِ قُلْتُ لَا أَدْرِي إِلَّا أَنْ تُعَلِّمَنِي فَقَالَ نَعَمْ انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَجِ. »
محمد بن فضيل از امام رضا (ع) پرسيد: فرج چه زماني است؟ حضرت فرمود: مگر نميداني انتظار فرج خودش فرج است. « ان الله يقول: انتظروا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ.» خدا هم با منتظران است.»
معيت منتظر با خداوند، به او قوّت و قدرت ميبخشد، زيرا كه با قدير مطلق همراه است. از ضعف و عجز به دور ميماند و در هيچ امر مثبتي احساس ناتواني نميكند.
خدا ميفرمايد: « إِنِّي مَعَكُمْ » «من حتماً با شما هستم، من هم در صف منتظرين هستم! و درك اين حقيقت يعني دنيايي انرژي ، اميد و احساس قدرت.
- ابوبصير از امام صادق (ع) سؤال كرد آيه « وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً » به چه معناست؟ امام صادق (ع) فرمودند: « مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ وَ اجْتِنَابُ الْكَبَائِرِ الَّتِي أَوْجَبَ اللَّهُ عَلَيْهَا النَّارَ.»
« حكمت، معرفت و شناخت امام و دوري از گناهان كبيره است كه خداوند آتش را بر آن واجب كرده است. »
در كلام امام صادق (ع) ، حكمت يعني امام شناسي، و هر چقدر اين شناخت بيشتر صورت گيرد و عميقتر و وسيعتر شود، موجب دوري از كبائر ميشود.
همچون كسي كه لباسي نيكو پوشيده است و ميخواهد ساعتي ديگر به محضر بزرگي برسد. چقدر مراقب است كه لباسش آلوده نشود. ما هم اگر لباس معرفة الامام را به تن كنيم، ناخودآگاه از معاصي و كبائر اجتناب ميكنيم.
- قال الصادق (ع) « ُ افْتَرَقَ النَّاسُ فِينَا عَلَى ثَلَاثِ فِرَقٍ فِرْقَةٍ أَحَبُّونَا انْتِظَارَ قَائِمِنَا لِيُصِيبُوا مِنْ دُنْيَانَا فَقَالُوا وَ حَفِظُوا كَلَامَنَا وَ قَصَّرُوا عَنْ فِعْلِنَا فَسَيَحْشُرُهُمُ اللَّهُ إِلَى النَّارِ وَ فِرْقَةٍ أَحَبُّونَا وَ سَمِعُوا كَلَامَنَا وَ لَمْ يُقَصِّرُوا عَنْ فِعْلِنَا لِيَسْتَأْكِلُوا النَّاسَ بِنَا فَيَمْلَأُ اللَّهُ بُطُونَهُمْ نَاراً يُسَلِّطُ عَلَيْهِمُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ وَ فِرْقَةٍ أَحَبُّونَا وَ حَفِظُوا قَوْلَنَا وَ أَطَاعُوا أَمْرَنَا وَ لَمْ يُخَالِفُوا فِعْلَنَا فَأُولَئِكَ مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ وَ لَا تَدَعُوا صِلَةَ آلِ مُحَمَّدٍ ع مِنْ أَمْوَالِكُمْ مَنْ كَانَ غَنِيّاً فَبِقَدْرِ غِنَاهُ وَ مَنْ كَانَ فَقِيراً فَبِقَدْرِ فَقْرِهِ فَمَنْ أَرَادَ أَنْ يَقْضِيَ اللَّهُ لَهُ أَهَمَّ الْحَوَائِجِ إِلَيْهِ فَلْيَصِلْ آلَ مُحَمَّدٍ وَ شِيعَتَهُمْ بِأَحْوَجِ مَا يَكُونُ إِلَيْهِ مِنْ مَالِه »
« افرادي كه ما را دوست دارند سه گروهاند. يك دسته ما را دوست دارند و منتظر قائم ما هستند ولي ميخواهند از دنياي ما به جايي برسند. حرف ما را ميزنند وگفتار ما را حفظ ميكنند ولي فعلشان با ما تناسب ندارد و كارهايشان مانند كارهاي ما نيست. حتماً خداوند اينها را در آتش محشور ميكند.
گروه ديگر فرقهاي هستند كه ما را دوست دارند، حرفهاي ما را ميشنوند و سعي ميكنند كارهايشان مانند عملكردهاي ما باشد امّا غرضشان اين است كه به منافع شخصيشان برسند ، خداوند شكمهاي اين افراد را از آتش پر كند و گرسنگي و تشنگي را بر اينها مسلط نمايد.
دسته سوم كه ما را دوست دارند گفتار ما را حفظ ميكنند، فرمان ما را اطاعت ميكنند و هيچ مخالفتي با فعل ما ندارند و غرض نادرستي هم ندارند. « فَأُولَئِكَ مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْهُم » اين گروه از ما هستند و ما از آنها هستيم.
آخرين جمله امام صادق (ع) عبارت بسيار خاصّي است: « نَحْنُ مِنْهُم » محبيّني كه از عشق و ارادت نسبت به معصومين، دنيا را طلب نكنند و قصدشان رسيدن به حاجاتشان نباشد، آنقدر گرانقدر و ارزشمند هستند كه امام صادق (ع) ميفرمايد: « ما از آنها هستيم.»
يعني اگر نام و ياد معصومين در تاريخ مانده است ، به خاطر وجود اين متدينين با اخلاص است. كلام پاياني امام صادق (ع) يادآور سخن پيامبر (ص) است كه فرمودند: « حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْن » اگر در عصر غيبت، حضور امام (ع) را باور داشته باشيم، چشم به راه « ولي خدا » باقي بمانيم، و خالصانه و به دور از هر شائبه مادي به اوعشق بورزيم مصداق « فَأُولَئِكَ مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْهُم » خواهيم بود. چه سعادتي و چه فرجي بالاتر از اين؟
- « إِنَ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ ص بِالسَّيْفِ أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً وَ جَهْراً وَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ »
«كساني كه در دوره غيبت زندگي ميكنند مقامشان از مقام اهل همه زمان هاي ديگر بالاتر است ( حتي از مردم زمان ظهور ). خدا آنقدر به اينها عقل و فهم و معرفت عطا فرموده كه غيبت در نظرشان به منزله ديدن است. (غيبت بر ايشان عين ظهور است.)
افراد در زمان غيبت مثل كساني هستند كه با پيامبر (ص) شمشير زدند در خيمه پيامبر هستند و در ركاب پيامبر شهيد شدند، و مانند هفتاد شهيد در محضر پيامبر به آنها پاداش داده ميشود. »
***
در «دعاي زمان غيبت » ، اينچنين از خداوند درخواست ميكنيم:
« اللَّهُمَ إِنِّي أَسْأَلُكَ أَنْ تُرِيَنِي وَلِيَ أَمْرِكَ ظَاهِراً نَافِذاً لِأَمْرِكَ مَعَ عِلْمِي بِأَنَّ لَكَ السُّلْطَانَ وَ الْقُدْرَةَ وَ الْبُرْهَانَ وَ الْحُجَّةَ وَ الْمَشِيَّةَ وَ الْإِرَادَةَ وَ الْحَوْلَ وَ الْقُوَّةَ »
« خدايا ! از تو درخواست ميكنم كه بنمايي بر من ولي امرت را، ظاهر و با نفوذ در كار خود، در حاليكه بدانم تسلط و قدرت، برهان و حجت ، مشيت و توان از توست».
در دوران غيبت قرار است دائماً خود را در حضور ببينيم. پس چرا در اين دعا ميگوئيم «خدايا ولي امرت را به من نشان بده؟»
زماني ديدار صورت ميگيرد كه در فرد قابليتي خاص ايجاد شود.
آيينه شو جمال پريطلعتان طلب جاروب زن خانه و پس ميهمان طلب
پس زماني كه براي رؤيت حضرت دعا ميكنيم در حقيقت آيينه بودن و صيقلي شدن وجود خود را طلب مينمائيم.
اگر بخواهم به محضر امام زمان (ع) مشرّف شوم بايد موانع زيادي رفع شود و موارد متعددي به عنوان مقتضاي ديدار موجود گردد،تا اين ملاقات صورت گيرد. بنابراين در پشت پردهي درخواست ديدار ، براي پاكي، تهذيب و كمال خود دعا كنيم.
« فَافْعَلْ ذَلِكَ بِي وَ بِجَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ حَتَّى نَنْظُرَ إِلَى وَلِيِّكَ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ ظَاهِرَ الْمَقَالَةِ وَاضِحَ الدَّلَالَةِ هَادِياً مِنَ الضَّلَالَةِ شَافِياً مِنَ الْجَهَال»
« خدايا ! اين امر را با من و با همه مؤمنانت انجام ده، تا به ولي امرت بنگريم در حاليكه آشكار و دلالت واضح دارد، هدايت كننده از گمراهي شفابخش از ناداني است.»
در عبارت « فَافْعَلْ ذَلِكَ بِي وَ بِجَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ » « باء » باي سببيت است.
« فَافْعَلْ ذَلِكَ بِي »: خدايا ! ميخواهم يكي از سببهاي پردهبرداري از رخ حضرت، من باشم، دوست دارم وسيلهاي شوم كه از طريق من، موانعي از ظهور حضرت مرتفع گردد.
نميخواهم بدون زحمت و تلاش ملاقات امام (ع) برايم محقق شود. ميخواهم به عشق او به راه بيفتم و هر اقدامي لازم است انجام دهم تا لايق ديدار يار شوم
بر اين باورم كه :
پري رو تاب مستوري ندارد چو دربندي ز روزن سر بر آرد
وجود مقدس ولي عصر (عج) طالب جلوهگري است. او ميخواهد خود را به من بنمايد. منم كه بايد موانع را رفع كنم و فاصلهها را بردارم تا او را ببينم.
فاصله ، اين روي سياه من است پرده غيبت ز گناه من است
« فَافْعَلْ ذَلِكَ بِي » در اين درخواست، از خداوند ميخواهم تا معصيتها و جهالتهايم را مرتفع كنم تا به شهود حضرت برسم، و از سوي ديگر در دوران غيبت، شرايط ظهور امام عصر (ع) از طريق من ايجاد شود.
« ..... و بِجَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ » اين طور نباشد كه ساير مؤمنين انتظار بيجا داشته باشند. بايد بدانند كه خواست مولايشان از آنها چيست ، رضايت امامشان چگونه جلب ميشود و چطور بايد براي كنار رفتن پرده غيبت تلاش كنند.
« ظَاهِرَ الْمَقَالَةِ » ميخواهم به گونه اي با امامم ملاقات داشته باشم كه گفتارش برايم واضح باشد، توصيههايش را بدون هيچ ابهامي درك كنم و گوش جانم با قابليتي خاص پيام حضرت را دريافت نمايد.
« هَادِياً مِنَ الضَّلَالَةِ شَافِياً مِنَ الْجَهَالة » ميخواهم زماني امام عصر (عج) را ملاقات كنم كه مرا از ضلالت به خود هدايت كند.
اصل جهالت عدم شناخت امام (ع) است، ميخواهم خداي سبحان او را به من بشناساند تا از جهل برهم و با معرفت حضرت شفا يابم.
«اللهم عجل في فرج مولانا صاحب الامر و العصر و الزمان»
[1] معجم احاديث امام مهدي (عج ) ، ص 419
[2] معجم احاديث امام مهدي (عج) ، ص 416
[3] بحارالانوار،ج 66 ، ص 14
[4] معجم احاديث امام مهدي (عج) ، ص 411
|