به لطف حضرت حق توفیق مجددی نصیب ما شد تا در خدمت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) قرار بگیریم بحثی که امروز در کتاب عیون الاخبار جلد1 صفحهی 646 در خدمت آن هستیم جایگاه مؤمن نزد آسمانیان است در روایتی از این کتاب نقل شده است که این روایت به گفته علی بن موسی الرضا(ع) به اما صادق(ع) بر میگردد.
حضرت فرمودند در شبی کاملاً مهتابی و نورانی جماعتی از دوستان امام صادق(ع) گرد ایشان جمع شده بودند. از حضرت پرسیدند: « يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا أَحْسَنَ أَدِيمَ هَذِهِ السَّمَاءِ وَ أَنْوَرَ هَذِهِ النُّجُومَ وَ الْكَوَاكِب» این نیلگونی آسمان چقدر زيبا است و نور ستارگان و کوکب بسیار درخشنده است.
امام صادق(ع) فرمودند: « إِنَّكُمْ لَتَقُولُونَ هَذَا وَ إِنَّ الْمُدَبِّرَاتِ الْأَرْبَعَةَ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ وَ إِسْرَافِيلَ وَ مَلَكَ الْمَوْتِ ع يَنْظُرُونَ إِلَى الْأَرْضِ فَيَرَوْنَكُمْ وَ إِخْوَانَكُمْ فِي أَقْطَارِ الْأَرْضِ وَ نُورُكُمْ إِلَى السَّمَاوَاتِ وَ إِلَيْهِمْ أَحْسَنُ مِنْ نُورِ هَذِهِ الْكَوَاكِبِ وَ إِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ كَمَا تَقُولُونَ مَا أَحْسَنَ أَنْوَارَ هَؤُلَاءِ الْمُؤْمِنِين»
امام در پاسخ فرمودند: شما چنین میگویید اما فرشتگان مدبر و کارگزار جبرئیل، میکائیل و اسرافیل و قابض الارواح از فراز آسمان به شما و برادرنتان نگاه میکنند (انعکاس) نور شما (مؤمنین طرفدار اهل بیت) به آسمان و ایشان بسیار روشنتر از انوار این ستارگان است ستارگان آسمان نیز دربارهی شما میگوید چه نیکوست نور این مؤمنان در ملکوت.
در توضیح این روایت باید بگوئیم: به نظر مؤمنین ماه و ستارگان زیبا هستند در حالیکه ملائک مدبر زمین که 4 ملک هستند از نور مؤمنین زمین تعجب میکنند هریک از این چهار ملک موکل امری از امور زمین و زمینیان را بر عهده دارند. جبرئیل ملک موکل علم است و هر علمی از آسمان به زمین نازل میشود توسط جرئیل به زمینیان میرسد، میکائیل موکل رزق است روزیهای افراد اعم ار مادی و معنوی توسط این ملک از عرش به فرش میآید. اسرافیل ملک موکل حیات است این ملک همان است که به نطفه روح میبخشد و به اذن حق حیات در نطفه میدمد و عزرائیل ملک موت است. وقتی این چهار ملک از آسمان به زمین مینگرند نور مومن را زیباتر از نورهایی میبینند که در آسمان هست و در شب آسمان میدرخشد.
حضرت به دوستان خود میگویند شما در زمین نور ستارگان آسمان زا میبینید و آنها همیشه نور شما را میبینند « مَا أَحْسَنَ أَنْوَارَ هَؤُلَاءِ الْمُؤْمِنِين » چقدر زیباست نور این گروه از مؤمنین.
در حقیقت نور مؤمن نوری است که 4 ملک مدبر امور زمین جهت این نور تعجب میکنند. اهل لغت میدانند که ما احسن صیغهی تعجب در لسان عرب است یعنی آنچه سبب تعجب میشود نور مؤمن آنقدر شعاع دارد که تا آسمانها بالا میرود و سبب تعجب ملائکه میگردد. حضرت امام صادق(ع) در سخن خود نگفتهاند نور مؤمن تا سماء (آسمان) بالا میرود بلکه فرمودهاند: تا سماوات (آسمانها) بالا میرود. یعنی شدت این نور چندان است که از آسمان اول و دوم و سوم که عبور میکند.
در عربی عدد جمع از سه و از سه بالاتر است وقتی حضرت میفرمایند: تا سماوات بالا میروند یعنی به یقین از سه آسمان اول و دوم و سوم عبور میکند. نور مؤمن نوری است که موانع را در هم میشکند و فواصل طولانی را پشت سر میگذارد.
از این روایت به آسانی نباید گذر کرد زیرا وقتی 4 ملک مقرب از نور مؤمنین زمین چنان تعجب میکنند که عبارت « مَا أَحْسَنَ أَنْوَارَ هَؤُلَاءِ الْمُؤْمِنِين » را بر زبان میآورند. باید دید که مؤمنین باید از چه ویژگیهایی برخوردار باشند که ملائک از این الفاظ استفاده میکنند زیرا ملائک مقرب، انبیاء مرسل، شهداء و اولیاء الله را دیدهاند یعنی آنها انوار گوناگونی را دیدهاند اما در عین حال نسبت به نمایش نور مؤمن اظهار تعجب میکنند. تعجب اهل آسمان مانند تصور گروهی از بندگان ظاهری و صوری نیست بلکه آنان حقیقت وجودی مؤمن را میبینند.
در رابطه با نور میگوئیم نور مظهر للغیر است یعنی تاریکی ها را برای همه کنار میزند اگر نور حقیقتاً نور باشد باید با سرعت غیر قابل تصور حرکت کند از این رو نور مؤمن با سرعتی عجیب فاصله را پشت سر میگذارد و به آسمانها میرسد پس این نور بايد در کلیهی امور زندگی مؤمن تاثیر گذار باشد به او بصیرتی عطا کند که آن بصیرت فرقانی برایش ایجاد کند و او را نه تنها از خطا و اشتباه دور کند بلکه میان دو امر خوب و خوبتر بدون هیچ شک و تردیدی خوبتر را برگزینند و در میان بد و بدتر، بد انتخاب او باشد مثلاً در قیاس امور مادی و معنوی تردیدی در برتری امور معنوی نداشته باشد.
ما در یکی از کلاسها به روایتی اشاره کردیم که پیامبر(ص) 103 خصلت برای مؤمن بیان کردند که هر یک از این خصلتها به پشتوانهی همان نوری است که خداوند سبحان به مومن عطا میکند و از میان امور بهترینها را انتخاب میکند ما از میان آن خصلتها تنها به تعدادی اشار میکنیم تا متوجه شویم که کدام مؤمن از این نور برخوردار است و کدام نور مؤمن را به این جایگاه میرساند. روایتی در ج1 بحار الانوار ص145 در بحث ایمان و کفر مطرح شده که رسول خدا 103 ویژگی برای مؤمن مطرح میکند.
. . . رسول خدا(ص) فرمودند: مؤمن به کمال نمیرسد مگر اینکه در او صد و سه خصلت باشد که این خصال باید در نیت و فعل و اعمال و کردار و ظاهر و باطن فرد مؤمن وجود داشته باشد.
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: یا رسول الله این یک صد و سه را برای ما بیان فرمائید، فرمودند: ای علی از صفات مؤمن این است که فکر و اندیشهی او همواره در جولان و تحرک باشد و آشکارا به ذکر خداوند مشغول گردد و در اعمال خود خالص باشد.
عملش زیاد و حلمش بزرگ باشد، در منازعه با خوش زبانی برخورد کند و حسن بیان را از دست ندهد، با مراجعه کنندگان خوش رفتاری نماید، دلش باز باشد و از مراجعه کنندگان خسته نگردد و خود را برتر از دیگران نداند و خویشتن را کوچک بشمارد.
اگر میخندد از خندیدن بلند خودداری کند و فقط تبسم نماید، و اگر در جایی و اجتماعی شرکت میکند باید قصدش یادگرفتن باشد، غافلان را به یاد خدا بیاورد، و جاهلان را دانش بیاموزد، اگر کسی او را آزار داد در صدد آزار او نباشد.
در صورتی که مطلبی را نمیفهمد و یا به او مربوط نیست در آن شرکت نکند، به مصیبت دیدگان شماتت روا ندارد، از احدی غیبت نکند، از محرمات دوری گزیند، در شبهات وارد نشود، به مردم سود برساند و بخشنده باشد، آزارش به کسی نرسد، و از غریبان دلجوئی کند. از یتیمان پدری نماید، چهرهاش شادمان و روشن و بشاش باشد، حزن و اندوه خود را در دل نگه دارد از فقر و ناداری خوشحال گردد، شیرینتر از شهد باشد، محکمتر از سنگ خارا باشد، رازی را فاش نکند، پردهای را ندرد با آرامش حرکت نماید و راه برود و ... .
روایت دیگری از عیون الاخبار ص299 با هم دنبال میکنیم این روایت در رابطه با اسامی خداوند سبحان است. روایت از صفحهی 293 شروع میشود و ادامه مییابد، فردی به نام حسین بن خالد میگوید امام رضا(ع) فرمودند: خدوند دانایت کناد ! بدان که خدا قدیم و ازلی است و این صفت حضرت حق را تنها فرد عاقل میفهمد که چیزی قبل از خدای سبحان نبوده است.
روایت ادامه مییاید و حضرت علی بن موسی الرضا(ع) اسامی دیگری چون عالم، قائم، خبیر، لطیف و . . . را توضیح میدهند تا به اسم ظاهر خداوند سبحان میرسند و بحث ما امروز همین نام حضرت حق است. حضرت میفرمایند: خدای سبحان ظاهر است به این جهت است که « ذَلِكَ لِقَهْرِهِ وَ لِغَلَبَةِ الْأَشْيَاءِ وَ قُدْرَتِهِ عَلَيْهَا » خدا ظاهر است یعنی قادر بر همه چیز است یعنی هر چیزی که در تصور انسان جای میگیرد حتماً خداوند سبحان بر آن غلبه دارند. حضرت میفرمایند: ظاهر به این معنی نیست که فرد بر چیزی سوار شود و بر آنها بنشیند و یا از آنها بالا برود. بلکه نام ظاهر حق به این جهت است که خدا بر هر چیزی چیره و قاهر است و بر همه چیز غلبه یافته است و قادر بر همه چیز است. بعد از این حضرت علی بن موسی الرضا(ع) مثال و در توضیح اسم ظاهر حق میگویند: « ظَهَرْتُ عَلَى أَعْدَائِي » «یعنی بر دشمنان خود پیروز شدم» اگر غلبه بر دشمن به این معناست که دیگر دشمن ظهوری ندارد و آنچه هست و آنکس که دیده میشود شخص پیروز است.
با این توضیح وقتی میگوئیم خداوند ظاهر است یعنی روی هر چیز فقط چهرهای از نقش محبوب دیده می شود یعنی تنها بر روی آن چیز خدایی خدا جلوه میکند.
در قرآن سورهی مبارکهی نور آیهی 35 آمده است: « اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض » « خداوند نور آسمانها و زمين است؛ »
خدایی که سایهاش روی همهی اشیاء هست یعنی ما در عالم به هر چیز نگاه میکنیم قبل از آنکه آن شخص و یا آن موجود را ببینیم به هر چیز مینگریم اول نور حق را بر آن میبنیم و بعد آن چیز به چشم ما میآید. اگر زمانی امری به ما واگذار میشود و ما قبل از انجام گمان میکنیم در انجام این امر ناتوانیم، در حقیقت نام ظاهر خداوند سبحان را بر خویش ندیده گرفتهایم وگرنه خداوند منزه از آن است که در انجام کاری ناتوان باشد. اگر خدا ظاهر بر بنده باشد بنده مغلوب اوست و حضرت حق غالب. خداوند با جلوهی نام ظاهر خویش بر بندگان غلبه میکند. پس در هر حالتی خدا باید دیده شود. حول و قوه هر کاری از آن حضرت حق است.«لا حول و لا قوة الا بالله»
امام رضا وجه دیگری را برای نام ظاهر حضرت حق بیان میکنندمیفرمایند: « وَ وَجْهٌ آخَرُ وَ هُوَ أَنَّهُ وَ هُوَ الظَّاهِرُ لِمَنْ أَرَادَهُ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ شَيْءٌ وَ أَنَّهُ مُدَبِّرٌ لِكُلِّ مَا يَرَى فَأَيُّ ظَاهِرٍ أَظْهَرُ وَ أَوْضَحُ أَمْراً مِنَ اللَّهِ تَعَالَى فَإِنَّكَ لَا تَعْدَمُ صَنْعَتَهُ حَيْثُمَا تَوَجَّهْتَ وَ فِيكَ مِنْ آثَارِهِ مَا يُغْنِيكَ وَ الظَّاهِرُ مِنَّا الْبَارِزُ بِنَفْسِهِ وَ الْمَعْلُومُ بِحَدِّهِ فَقَدْ جَمَعَنَا الِاسْمُ وَ لَمْ يَجْمَعْنَا الْمَعْنَى »
حضرت میفرمایند خدا برای هر کس که او بخواهد ظاهر است و هیچ چیز بر خدا پوشیده نیست و تدبیر هر چیزی که دیده میشود به دست اوست، پس چه ظاهری از خداوند ظاهرتر و آشکارتر است. تو به هرجا رو کنی، مصنوعات و مخلوقات او را میبینی و در وجود خودت نیز آثاری از او هست که برای تو کافی است.
در توضیح این قسمت از سخن حضرت میگوییم، هرکس خداوند را اراده کند خدای سبحان بر او پوشیده نیست « أَنَّهُ وَ هُوَ الظَّاهِرُ لِمَنْ أَرَادَهُ » اگر کسی ارادهی وصال به حق را بکند خدا بر او ظاهر است پشت پرده و پنهان نیست هر کس که میلش رسیدن به حق است خدا بر او پنهان نیست کافی است بنده ارادهی وصال به نام ظاهر حق را بکند، اسم ظاهر، بما هو ظاهر ظهور دارد و نیازی به جستجو کردن و دنبال گشتن ندارد فقط کافی است میل وصال در ما باشد.
بحث اسم ظاهر حضرت حق هنوز از نگاه امام رضا ادامه دارد اجازه بدهید این موضوع را در جلسهی بعد ادامه بدهیم.
|